حضرت صادق (علیهالسلام) فرمودند: مردی به عمّار بن یاسر
گفت: یا أبا الیَقْظان! یک آیهای در کتاب خدا آمده است که افکار
مرا پریشان نموده و مرا به شک انداخته است!
عمّار گفت: آن آیه کدام است؟ آن مرد گفت: این آیه:
«وَ
إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَآبَّةً مِنَ
الارْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِـَایَـ?تِنَا لَا
یُوقِنُونَ.»
عمّار گفت: سوگند به خدا نمینشینم و نمیخورم و نمیآشامم مگر آن که آن "دابّة الارض" را به تو نشان دهم.
عمّار
با آن مرد به نزد أمیرالمؤمنین(علیه السلام) آمدند، حضرت مشغول
خوردن خرما با کَره بود. فرمود: ای أبایقظان! بفرما بنشین و بخور!
عمّار
نشست و با آن حضرت شروع به خوردن کرد؛ آن مرد تعجّب نمود و از
عمل عمّار در حیرت آمد. چون عمّار برخاست، گفت: سبحان الله! مگر تو
سوگند یاد نکردی که نخوری و نیاشامی مگر آن که "دابّة الارض" را
به من نشان دهی؟
عمّار گفت: من او را به تو نشان دادم، اگر فهم نموده و تعقّل میکردی!